فال حافظ  شب یلدای من

عشق تو نهال حیرت آمد

وصل تو کمال حیرت آمد

بس غرقه حال وصل کآخر

هم بر سر حال حیرت آمد

یک دل بنما که در ره او

بر چهره نه خال حیرت آمد

نه وصل بماند و نه واصل

آن جا که خیال حیرت آمد

از هر طرفی که گوش کردم

آواز سوال حیرت آمد

شد منهزم از کمال عزت

آن را که جلال حیرت آمد

سر تا قدم وجود حافظ

در عشق نهال حیرت آمد

دنیای بدون اینستاگرام

چقدر خوشحالم از اینکه از فضای سمی اینستاگرام دور شدم،اینستاگرامی که فرسایش روحی داره،فضایی که روحمو مریض کرده بود ،الان نزدیک دوساله که برگشتم‌به حال و هوای دوران بچگی وقت هایی که با واقعیات زندگی میکردم بدون اینستاگرام ،واقعیت هارو میبینم ،عاشق خودمم،حس خوبی دارم نسبت به هر چیزی که دارم ،راضیم از زندگیم با هر کم و کاستی که داره و زیبایی هاشو میبینم و این یعنی آرامش🤭😍

و چقدر خوب که به پیشنهاد زینب تو بلاگفام و دارم مینویسم با اینکه تصمیم حذف اینستاگرام رو باهم نگرفتیم ولی با هم ادامه دادیم و نصبش نکردیم اولش سخت بود ،سه چهار ماه اول ولی بعدش شد عادت ، الان دیگه عمرا نصبش کنم مگر به یک شرط و اونم پیج کاری داشته باشم

پ ن:یکجورایی عادت کردم به بلاگفا ،نمینویسم نمیشه اصلا 😂😁

سکوت شب

سکوت شب و مجالی برای دوری ازهیاهوی زندگی و فکر به اشتباهات و فکر برای بهتر شدن

چقدر حس میکنم‌ بزرگ‌شدم الان دقیقا همون حسی رو دارم که بعد هر سختی حس میکردم دیدم نسبت به همه چی تغییر کرده و پخته تر شدم ،ولی تهش نیست هنوز ادامه داره ........

۲۸ آذر

امروز تولد همونیه که: می‌تونم درمورد هدفام باهاش صحبت کنم،قضاوتم نمی‌کنه،می‌تونم درکنارش خود خودم باشی

خدایا شکرت که همچین دوستی بهم‌هدیه دادی

شرافت

مکان و محل زندگیت به تو شرافت نمیده ،تویی که به اون شرافت میدی

Ayla-Celik-Bagdat

دانلود فایل با لینک مستقیم

Yine seni sevmekten başka hiçbir şey yapmadım bugün

باز هم امروز کاری جز دوست داشتن تو انجام ندادم

Enikonu çaldı telefonlarım boşver, bakmadım bugün

تلفن هایم مدام زنگ می‌زد، مهم نیست، امروز جوابشونو ندادم

Ne gazete okudum ne de bir haber

نه روزنامه خواندم و نه خبری

Derdi yasakladım bugün

امروزدرد و غم رو قدغن کردم

Kaç öpücük olmuş inanamazsın

باورت نمی‌شه چند بوسه‌ بوده

Aşkı hesapladım bugün

عشق را امروز محاسبه کردم

Dün geceyle tam üç ay bi gün

با دیشب دقیقا سه ماه و یک روز میشه

Dün geceyle tam üç ay bi gün

دقیقا سه ماه و یک روز با دیشب

Ben dünyanın en büyük aşığı olabilirim

من می‌تونم بزرگترین عاشق دنیا باشم

Ben koynunda yüz sene bin sene durabilirim

من می‌تونم صد سال یا هزار سال در آغوشت بمونم

Ben leyla’yı, mecnun’u, ferhat’ı, aslı’yı, kerem’i bilmem ama

من لیلا، مجنون، کرم، اصلی رو نمی‌شناسم اما

Bağdat’ı iki gözüm kapalı bulabilirim

من می‌تونم بغداد را با هر دو چشم بسته پیدا کنم

Ben dünyanın en büyük aşığı olabilirim

من می‌تونم بزرگترین عاشق دنیا باشم

Ben koynunda yüz sene bin sene durabilirim

من می‌تونم صد سال یا هزار سال در آغوشت بمونم

Ben leyla’yı, mecnun’u, ferhat’ı, aslı’yı, kerem’i bilmem ama

من لیلا ، مجنون ، کرم ، اصلی رو نمیشناسم اما

Bağdat’ı iki gözüm kapalı bulabilirim

من می‌تونم بغداد را با هر دو چشم بسته پیدا کنم

سرنوشت

قاطعانه میگم و عمیقا به این باور رسیدم که سرنوشتمون دست خودمونه

به نشونه ها و آدمهایی که سر راهت قرار میگیرن و مسیر هایی توشون قرار میگیری اعتقاد دارم ولی تهش تصمیم خودته که چی میخوای

هیچ

هیچ چیز، شرط هیچ‌چیز نیست

یعنی هیچی ۱۰۰ درصد و قطعی نیست، یعنی قرار نیست همه مثل هم باشن هر کسی با دیگری متفاوته، یعنی قرار نیست چیزی که تو میگی حتما درست باشه

قانون های نانوشته | شهرام شریف پیران

دو راه پیش رو داری:
یا از تجربه دیگران که قبلا تاوانش را پرداخته اند بگذری.
یا تاوان راهی را بپردازی که بعدا برای دیگران تجربه خواهد شد
تجربه، راهیست که تاوانش را پس داده.
و تاوان، راهیست که تجربه اش را پس خواهد گرفت.

امیلی

تو این چند روزی که بخاطر این سرماخوردگی لعنتی فقط دارم استراحت میکنم

میخوام امیلی فصل ۴ رو هم تموم کنم

فریب

زندگی یه فریب ساده و کوچیکه،فقط نمیدونم چرا انقدر پیچیده و بزرگش کردیم‌‌؟!؟!

عروسی واقعا روحیه آدمو عوض میکنه،ولی خیلیییییی سرده ، اد همین امشبم برف و بارون اومد و سرد شد

کم کم دارم به اون قسمت از ترم که میفهمم باید از اول ترم میخوندم نزدیک میشم

گره گشای


گندمم را ریختی، تا زر دهی

رشته‌ام بردی، که تا گوهر دهی

بزرگ شدن

وقتی بزرگ شدی همه‌ش باید ادامه بدی؛با حال خسته، شکسته، غمگین، ضعیف و درمونده.

نقاشی  که مرا می‌شناسد

خیلی دوست دارم حرفامو با نقاشی بزنم،نقاشی بکشم که زنده باشه و با مخاطبش حرف بزنه

شاید اگه از بچگی شروع کرده بودم الان میتونستم اینکارو کنم ولی قول میدم به خودم که قبل از اینکه دیگه نباشم‌ اینکارو میکنم

میخوام کل زندگیمو تو یک قاب بکشم همه درد و رنج و خوبی که تجربه کردم و تمام باورهایی که بهش رسیدم و.... همرو میکشم‌ تو یه قاب

نقاشی که هر رنگ و خطش داستانی باشه از اونچه که در قلب و ذهن من گذشته ،نقاشی که دنیای درونم را به تصویر می‌کشه

میخوام نقاشی بکشم که مرا می‌شناسد

خواب خوردن گوشت مرده

دیشب خواب دیدم که تو جاییم که یه سری آدم دارن گوشت مرده و مواد داخل روده مرده رو میخورن با لذت و نظرشون رو میگن راجبش ،خیلی حال بهم‌زن بود خودم نمیخوردم ولی با تماشا کردن این صحنه حالم داشت بد میشد که از خواب پریدم

صبح که بیدار شدم‌تعجب کردم از دیدن همچین خوابی ولی وقتی تعبیر خوابشو دیدم فهمیدم چرا دیدم ،من‌و دوستم‌ برنامه ای رو شروع کردیم که اصلا غیبت نکنیم با اینکه خیلی کم سعی میکنیم باشه و غیبت کسی رو نکنیم و قضاوتش نکینم ولی میخوایم‌اصلا نباشه و خیلی پروسه سختیه و امیدوارم بتونیم ،خیلی دیشب تو فکر بودم‌که چطوری میشه که بتونم‌بهتر عمل کنم و این خوابو دیدم ؛واقعا اگر صورت واقعی عمل غیبت اینه چقدر انزجار آوره

باید تلاش کنم تا برسم

۹۹ درصد تلاشه و ۱ درصد نبوغ

تمیز و مرتب بودن خودت و محیط اطرافت ، واقعا حال خوب کنه

کاش اون روزی برسه که کل مردم دنیا به آرامش برسن

خدایا شکرت

خدایا شکرت که هستی و دارمت ،خدایا شکرت که خانواده ای دارم که دوستشون دارم و دوستم دارن خدایا شکرت که دوستانی دارم که دوستشون دارم و دوستم دارن ،خدایا شکرت که شاگردانی دارم که دوستشون دارمو دوستم دارن ،خدایا شکرت که راهمو پیداکردم خدایا شکرت بابت راهنمایی هات و آدم‌های خوبی که سر راهم گذاشتی ،حتی بابت نداده هاتم شکر،شکر،شکر..........

خدایا شکرت بابت تمام این دلخوشی هایی که بهم دادی که باور کنم میتونم خوشبخت باشم

روز دانشجو

کاش تو دانشگاهی بودم که دوست داشتم

هوا هرچقدر هم سردم باشه باتمام وجود میگم از تابستون متنفرم.

حال خوب

ولی هرچیزی با دوست صمیمی حال میده حتی پانتومیمی که خیلی نمیتونم خوب اجراش کنم

عشق

ما را به جرم عشق مواخذه می کنند گویا نمی دانند که عشق گناه نیست. اما کدام عشق، خداوندا، معبودا، عاشقا، مرا که آفریدی عشق به پستان مادر را به من یاد دادی اما بزرگتر شدم و دیگر عشق اولیه مرا ارضاء نمی کرد پس عشق به پدر و مادر را در من به ودیعت نهادی مدتی گذشت دیگر عشق را آموخته بودم. اما به چه چیز عشق ورزیدن را نه، به دنیا عشق ورزیدم به مال و منال دنیا عشق ورزیدم به مدرسه عشق ورزیدم به دانشگاه عشق ورزیدم. اما همه اینها بعد از مدت کمی جای خود را به عشق حقیقی و اصیل داد. یعنی عشق به تو، فهمیدم که عشق به تو پایدار است و دیگر عشقها عشقهای دروغین است. فهمیدم که لاینفع مال و لا بنون. فهمیدم که وقتی شرایط عوض شود یفرالمرء من اخیه و صاحبته و بنیه و امه و ابیه و....

پس به عشق به تو دل بستم. بعد از چندی که با تو معاشقه کردم یکباره به خودم آمدم و دیدم که من کوچکتر از آنم که عاشق تو شوم. و تو بزرگتر از آنی که معشوق من قرار بگیری، فهمیدم که در این مدت که فکر می کرده ام عاشق تو هستم اشتباه می کرده ام. این تو بوده ای که عاشق من بوده ای و مرا می کشانده ای. اگر من عاشق تو بودم باید یکسره به دنبال تو می آمدم. ولیکن وقتی توجه می کنم می بینم که گاهی اوقات در دام شیطان افتادم. ولی باز براه مستقیم آمده ام. حال می فهمم که این تو بوده ای که عاشق بنده ات بوده ای و هرگاه او صید شیطان شده تو دام شیطان را پاره کرده ای و هر شب به انتظار او نشسته ای تا بلکه یکشب او را ببینی حالا می فهمم که تو عاشق صادق بنده ات هستی. بنده را چه که عاشق بشود.( عنقاشکار کسی نشود دام بازگیر)

آری تو عاشق من بودی و هر شب مرا بیدار می کردی و به انتظار یک صدا از جانب معشوقت می نشستی. اما من بدبخت ناز می کردم و شب خلوت را از دست می دادم و می خوابیدم اما تو دست برنداشتی و اینقدر به اینکار ادامه دادی تا بالاخره من گریز پای را بچنگ آوردی و من فکر می کردم که با پای خود آمده ام وه چه خیال باطلی! این کمند عشق تو بود که به گردن من افتاده بود. مرا که بچنگ آوردی به صحنه جهادم آوردی تا بدور از هرگونه هیاهو با من نرد عشق ببازی و من در کار تو حیران بودم و از کرم تو تعجب می کردم. آخر تو بزرگ بودی و من کوچک تو کریم بودی و لئیم تو جمیل بودی و من قبیح، تو مولا بودی و من بنده و من شرمنده از این همه احسان تو بودم. کمند عشقت را محکم تر کردی و مرا به خط مقدم عشق بردی و در آنجا شراب عشقت را به من نوشاندی و چه نیکو شرابی بود و من هنوز از لذت آن شراب مستم. اولین جرعه آن را که نوشیدم مست شدم و در حال مستی تقاضای جرعه ای دیگر کردم. اما این بار تو بودی که ناز می کردی و مرا سر می گرداندی پیاله ام را به طرفت دراز کردم و تقاضای جرعه دیگر کردم اما پیاله ام را شکستی. هرچه التماس کردم که جامی دیگر بده تا از حجاب جسمانی بیاسایم ندادی و زیر لب به من خندیدی و پنهانی عشوه کردی. اکنون من خمارم و پیاله به دست هنوز در انتظار جرعه ای دیگر از شراب عشقت بسر می برم، ای عاشق من ای اله من پیاله ام را پر کن و مرا در خماری نگذار تو که یک عمر به انتظار نشسته بودی حال که به من رسیده ای چرا کام دل بر نمی گیری تو که از بیع و شراء متاع عشق دم می زدی چرا هم اکنون مرا در انتظار گذاشته ای اگر بدانم که خریدار متاعم نیستی و اگر بدانم که پیاله ام را پر نمی کنی پیاله را خود می شکنم و متاعم را به آتش می کشم تا در آتش حسرت بسوزی و انگشت حیرت به دندان بگزی.

به آهی گنبد خضراء بسوزم جهان را جمله سر تا پا بسوزم

بسوزم یا که کارم را بسازی چه فرمائی بسازی یا بسوزم

Look At This — Fismoll

دانلود فایل با لینک مستقیم



Look at this tree, it's sad without leaves
Look at this girl, her curly beautiful hair
Look at this man, he loves her only with hands
Look at this tree again, it's crying over him

There are thousands of us
We are feeble like glass
Still lost in rhymes
She's a milion of butterflies
She's the light to my eyes, my blind eyes

There are thousands of us
We are feeble like glass
Still lost in rhymes
She's a milion of butterflies
She's the light to my eyes, my blind eyes

Look at this tree, it's crying with him
Look at this girl, and her [?]
Look at this man, he loves her, only in her head
And look at me, I'm like this tree

There are thousands of us
We are feeble like glass
Still lost in rhymes
She's a milion of butterflies
She's the light to my eyes, my blind eyes

There are thousands of us
We are feeble like glass
Still lost in rhymes
She's a milion of butterflies
She's the light to my eyes, my blind eyes

به این نگاه کنید - فیسمول

به این درخت نگاه کن، بی برگ غمگین است
به این دختر نگاه کنید، موهای فرفری زیبایش
به این مرد نگاه کنید، او او را فقط با دست دوست دارد
دوباره به این درخت نگاه کن، برای او گریه می کند

ما هزاران نفر هستیم
ما مثل شیشه ضعیف هستیم
هنوز در قافیه ها گم شده است
او یک میلیون پروانه است
او نور چشمان من است، چشمان نابینای من

ما هزاران نفر هستیم
ما مثل شیشه ضعیف هستیم
هنوز در قافیه ها گم شده است
او یک میلیون پروانه است
او نور چشمان من است، چشمان نابینای من

به این درخت نگاه کن، با او گریه می کند
به این دختر نگاه کنید، و او [؟]
به این مرد نگاه کن، او او را دوست دارد، فقط در سرش
و به من نگاه کن، من مثل این درخت هستم

ما هزاران نفر هستیم
ما مثل شیشه ضعیف هستیم
هنوز در قافیه ها گم شده است
او یک میلیون پروانه است
او نور چشمان من است، چشمان نابینای من

ما هزاران نفر هستیم
ما مثل شیشه ضعیف هستیم
هنوز در قافیه ها گم شده است
او یک میلیون پروانه است
او نور چشمان من است، چشمان نابینای من

استرسم ریخت

خیلی استرس داشتم برای مکالمه ،موضوع راجب اگر رئیس جمهور بشیم چیکار میکنیم موضوع خیلی سختی بود واقعا من خودم نمیتونم چون مسولیت بزرگیه آخرای کلاس بود که استاد منو صدا نکرده بود ، خودم داوطلب شدم و گفتم؛ بزور گفتم ولی استرسم ریخت خوب بود ،دو هفته بعد امتحان داریم و موضوع به عهده خودمونه

سه ره چوپی

  • دلم رقص کردی میخواد با اهنگ Nazdarakam از Karzan Faruq😁

شده گاهی ندونی چکار کنی
ولی باید یکاری کنی ،من الان تو این وضعم ؛کنکور و دانشگاه و کلاس ،چطوری هندلش کنم

ئازاد....